loading...
شکوه بختیاری
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 1542 دوشنبه 01 تیر 1394 نظرات (0)
نامگذاری روزهای زمستان بر باور بختیاریها

در تقویم‌های عامیانه مردم سرمای زمستان به دو" چله"  بزرگ و کوچک تقسیم شده است «چله بزرگ» از اول زمستان و شب یلدا (شب اول چله) آغاز می‌شود و  چهل روز ادامه دارد «چله کوچک» هم بلافاصله پس از آن تا آخر بهمن و به مدت بیست روز به طول می‌کشد.

 در باور بختیاری‌ها روزهای زمستان تقسیم‌بندی‌ها و نام‌های دیگری نیز دارد و از مقطعی «ده روزه» به عنوان سردترین روزهای سال یاد شده که نخستین روزهای چله کوچک را شامل می‌شوند و عبارت است از دو مقطع چهار روزه که «چارچار» خوانده می‌شوند و یک مقطع «دو روز» که به  «لهر کور کورک» موسوم است (مقارن دهم تا بیستم بهمن) بر این باور در این ده روز به خصوص در «لهر کورکورک» که هیجدهم تا بیستم بهمن است زمستان به  اوج خود  می‌رسد و زمین سردترین روزهای سال را تجربه می‌کند.

بعد از این از این دو «چله» سرمای زمستان تمام شده و هوا رو به اعتدال می‌رود.

بر همین باور زمستان را شش روز دیگر هست که در شمار روزهای سرد سال آورده می‌شوند این شش روز که از اول تا ششم اسفند ادامه دارد و اغلب با بارندگی، باد و بوران همراه است را "ششه دالو " می‌خوانند. در مورد این شش روز روایت‌های متفاوتی است از افسانه یا باوری کهن ُ که هر کدام با اندکی تفاوت دیگری را تضمین می‌کند .

باور بر این است که زنی (دالو ) در آخرین روز بهمن که سرمای زمستان پایان یافته و هوا رو به اعتدال می‌رود از خداوند مهلت می‌خواهد تا شتران او در این مهلت  آبستن شوند –در باور این داستان  شتر در فصل سرما جفت‌گیری می‌کند – خداوند شش روز  به زن ) دالو) مهلت می‌دهد، و "دالو" هر چه  در توان دارد از باد و برف و باران در این شش روز  بر زمین می‌ریزد. پس از پایان شش روز "دالو" که  از آبستن شدن شترانش نومید شده است در حالیکه آتشزنه‌ای در دست دارد بر می‌خیزد و با خواندن این شعر به آسمان می‌رود:

احمدیلم رهد مهمدیلم رهد دل به کی کنم خش

جمتی ( چمتی ) وا دست گرم دنیا ن زنم تش

"احمدیل و مهمدیل" من رفته اند دیگر دلم را به چه کسی خوش کنم ؟

 آتشزنه ای در دست می گیرم و دنیا را به آتش میکشم  

احمدیل و مهمدیل نام‌های دیگر چله کوچک و چله بزرگ است که دراین داستان فرزندان" دالو" معرفی شده‌اند در ادامه داستان آمده است که پیر زن در حالیکه در آسمان آتشزنه را در دست گرفته است  تصمیم می‌گیرد که آتشزنه را به کوه بیاندازد یا به دریا زن داستان اگر از جفت‌گیری شترانش راضی باشد آتشزنه را به دریا و اگر ناراضی باشد آنرا به کوه می‌اندازد . و باور بر این است چنانچه آتشزنه را به کوه بیاندازد سال بعد از آن توام با خشکسالی و کمبارانی خواهد بود و اگر "دالو " آتشزنه را در دریا بیاندازد سال پر بارانی در پیش خواهد بود. 

 بنا بر باور این داستان سرنوشت ترسالی و خشکسالی هر ساله در دست این  زن  است و مردم  در طول سال بعد اگر با  خشکسالی و کمبارانی در مواجه باشند می‌گویند: " دالو"  جمت وند به که (مادر بزرگ آتشزنه را به کوهستان انداخت) و چنانچه سالی توام با ترسالی و نعمت باشد می‌گویند:" دالو" جمت وند به دریا  یعنی مادر بزرگ آتشزنه را در دریا انداخته است.

همچنین اعتقاد دیگری هست مبنی برآنکه اگر در آخرین روز "ششه دالو" برابر با ششم اسفند باران ببارد نشانه‌ای است از اینکه" دالو "چمت (آتشزنه) را به دریا انداخته و سال آینده سالی توام با بارندگی است.

 زن موجود در این داستان از بسیاری جهات شبیه به آناهیتا الهه آب‌ها و مظهر زایش و رویش  در آیین زردشت و باورهای کهن تر ایرانی است .

احمدیل و مهمدیل که در  افسانه ششه دالو پسران  مادر بزرگ خوانده می‌شوند دو نام مذهبی‌اند  که  گویا با تعغیر آیین مردم  از دی و بهمن -که تقارن تقویمی با چله کوچک وبزرگ دارد- و ماهیت زردشتی خود تهی شده و به نام‌های جدید اسلامی  در آمده‌اند  باید در نظر داشته باشیم که دالو برخلاف تصور رایج نه به معنای پیرزن بلکه به معنای مادربزرگ است. کلمه" دالو" از دو بخش "دا"  به معنای مادر و "لو"  به معنای بزرگ ساخته شده است .

با این اوصاف دالوی داستان" ششه دالو" مادربزرگی است که در آسمان جایگاه داشته و قدرت آفرینش با دو باران و تگرگ را دارد همچنین این مادر صاحب دو پسر با نام‌های مقدس احمدیل و مهمدیل است و در دستان خود  آتشزنه‌ای دارد (نماد زردشتی) که به وسیله آن سرنوشت کشت و زرع بارندگی را معین می‌کند .

 در باورهای اساطیری نیز آناهیتا زنی است مقدس که سوار بر ارابه‌ی چهار اسبی نشسته و  در آسمان جایگاه دارد. چهار اسب ارابه او شامل باران برف باد و تگرگ می‌شود (ممکن است شتران دالو نیز رمزی از اسب‌های  آناهیتا باشد) ّآناهیتا فرشته نگاهبان بر آبها َبادَ برف و باران است این الهه همچنین مظهر رویش و زایش نیز معرفی شده است .

تقارن تقویمی "ششه دالو" با نخستین روزهای اسفند که همواره  آسمان جوی منقلب و ناپایدار دارد و همچنین نشانه‌های مذهبی این داستان در اسامی و باورهای  آن که با سایر آیین‌های مربوط به آب و بارندگی در پیوند است ما را به تفکر بیشتر در زوایای افسانه‌ها و تجربه‌های زندگی مردم وامی‌دارد.  

افسانه های کهن در باورهای کهن ریشه دارند ، افسانه های خود را پاس بداریم.

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 4612 سه شنبه 25 فروردین 1394 نظرات (4)

 

نبرد دلاورمردان بختیاری با مغول ها

بختياري در زمان مغول :

مقاومت خستگي نا پذير و غرور آفرين بختياري ها در مقابل تجاوز مغول ها ي وحشي ، خونخوار ، مكار ، سنگدل و بي رحم بر كسي پوشيده نيست .

مغول ها كه در جنگ و گريز مهارت داشتند بارها قصد كردند كه سرزمين بختياري را ( كه قسمت وسيعي از ايران بود ) به تصرف خود در آورند . اما با رشادت مردان و شير زنان بختياري حتي يك وجب از اين خاك را متصرف نشدند و اين خود نشاني از قدرت و بي باكي بختياري در زمان مغول است .

مورخين رسمي كشور در كتاب تاريخ دوره راهنمايي فصل دوازدهم چنين نوشته اند : با تدبير والي فارس و اتابكان لر مغولها نتوانستند وارد قسمت جنوب و جنوب غربي ايران (بختياري ، لرستان و فارس )  شوند . اين نيز قطعا ناشي از پشتيباني سلحشوران بختياري و ساير قهرمانان جنوب كشور بود .

نياهي سمناني در كتاب چنگيز چهره خونريز تاريخ به نقل از ديترامون و ابن بطوطه مراكشي چنين نوشته است : آثار خرابي و ويراني در منطقه بختياري نديدم و بايد گفت مغول ها به لرستان بزرگ (بختياري) آسيبي نرساندند .

همچنين نياهي سمناني در صفحه 176 از همان كتاب آورده : ... و در سال 691 هجري قبيله چادر نشين لر (بختياري) به قيام بزرگي عليه مغول ها دست زدند و حتي شهر اصفهان را از اشغال مغول ها بيرون كردند . ... تيمور لنگ در جنگي كه با لرهاي كوچك (اهالي خرم آباد ) داشت سه نفر از بهادران خود به نام ؛ آقا تيمور ، عمر و محمد بهادر را از دست داد كه نشان از صلابت غيور مردان خرم آبادي در آن دوران است .

 

- اتابك افراسياب ، والي بختياري :

اتابكاني كه بر بختياري حكومت كرده اند عموما به واليان لرستان بزرگ معروفند . سلاله ي هزار سپيدان مركزشان ايذج (ايذه) بود و بخش اعظمي از خوزستان را در تصرف داشتند . ابن بطوطه مراكشي در مورد اتابكان بختياري چنين نوشته است :‌

در ايامي كه من در آنجا بودم اتابك افراسياب پسر اتابك احمد بود . اتابك افراسياب در قلمرو خود 46 خانقاه را آباد كرده است . وي مالياتي كه مي گيرد را به سه بخش تقسيم مي كند ؛‌ بخش اول خرج مدارس و زوايا مي شود بخش دوم را مخارج قشون و آباداني مي رساند و بخش سوم هزينه حرم شاهي خود و غلامان و خدام مي شود .

... وقتي من در ايذج شدم شيخ الشيوخ آنان علامه ... نورالدين كرماني نام داشت و اختيار تمام زوايا با وي بود . در آن هنگام 12 نفر فقير همراه با من بودند كه همگي در منزل اتابك به يك ميزان بهره مند بوديم و اوضاع خوبي داشتيم .

ديترامون فرانسوي مي گويد : حكومت اتابكان و موفقيت آنان در امر مملكت داري فقط متكي به نيروي توانمند دلاور مردان بختياري بود .

 

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 1607 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

اینستاگرام شکوه بختیاری را اندازی شد و شما میتوانید مطالب و تصاویر بختیاری را در اینستاگرام شکوه بختیاری مشاهده کنید.

برای ورود به اینستاگرام شکوه بختیاری بر روی لینک زیر کلیک کنید:

https://instagram.com/shokohbakhtiari

سجاد محمدی منجرموئی بازدید : 2243 پنجشنبه 09 بهمن 1393 نظرات (2)

ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ :
-1 ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
-2 ﮐﺒﺎﺏ ﭘﻪ ﺑﻪ ﺟﯿﺮ ( ﺟﮕﺮ ﭘﻪ ﭘﯿﭻ )
-3 ﺁﻭﺭﯾﺰ ( ﺁﺑﺮﯾﺰ - ﺍﻭﺭﯾﺰ )
-4 ﺁﺵ ﺑﺮﻧﺞ (ﭘﻠﻮ )
-5 ﺁﺵ ﺑﺮﻧﺞ ﺳﻮﺭﯼ
-6 ﺁﺵ ﺑﻠﮓ ( ﺁﺵ ﺭﺷﺘﻪ )
-7 ﺁﺭﺩﻭﻟﻪ ﺑﻮﺳﻮﺭ
-8 ﺍﻭ ﺳﺮ ﻭ ﭘﺎ (ﮐﻠﻪ ﭘﺎﭼﻪ )
-9 ﺍﻭ ﺗﺮﺷﯽ
-10 ﺍﻭ ﺗﻔﺘﺎﻟﻪ
-11 ﺍﻭ ﺩﺍﻝ
-12 ﺍﻭ ﮔﺪﻩ (ﺳﯿﺮﺍﺑﯽ )
-13 ﺍﻭ ﮔﻨﺪﯼ ( ﻋﺪﺳﯽ )
-14 ﺍﻭ ﭘﯿﺎﺯﯼ ( ﺍﺷﮑﻨﻪ )
-15 ﮐﻤﻪ ، ﻗﻮﺭﻣﻪ ( kome )
-16 ﮔﻤﻨﻪ
-17 ﺗﭙﯿﻠﻪ
-18 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﮐﺸﮏ ( ﺷﻮﺭﺑﺎ )
-19 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﺗﻮﺗﻢ ( ﺗﻮﺗﻮ )
-20 ﺷﻮﻟﻮﺍ ﺩﻭﻭ ( ﺩﻭﻭﺍ )
-21 ﺑﺮﺷﺘﻮﮎ
-22 ﺣﻠﻮﺍ
-23 ﺗﻮﭼﺮﯼ
-24 ﺍﻭ ﮐﺸﮏ ( ﮐﺎﻝ ﺟﻮﺵ )
-25 ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ(شل شیری)
-26 ﭘﻨﯿﺮ ﭘﻮﺳﺖ ( ﭘﻨﯿﺮ ﮐﻬﻨﻪ )
-27 ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻟﺒﻨﯽ . ( ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮ ) ﻣﺎﻧﻨﺪ :
ﺷﯿﺮ،ﻣﺎﺳﺖ،ﮐﺮﻩ،ﭘﻦﯾﺮﺗﺎﺯﻩ،ﭘﻨﯿﺮ
ﭘﻮﺳﺖ ،ﺭﻭﻏﻦ،ﺩﻭﻍ،ﮐﺸﮏ،ﺕﻭﻑ،ﺑﺪﻭﻑ،ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺻﺮﻑ ﻧﺎﻥ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ .
-28 ﺗﻞ ﯾﺎ ﺗﻠﯿﮑﻪ . ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻟﺒﻨﯽ- ﮔﯿﺎﻫﯽ . ﺗﻞ ﯾﺎ ﺗﻠﯿﮑﻪ
ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺳﺖ ﯾﺎ ﺩﻭﻍ
ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﺬﯾﺬ ﻭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ
ﺻﻮﺭﺕ ﯾﮏ ﻏﺬﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺳﺮ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺗﻞ ﻣﻮﺳﯿﺮ، ﺗﻞ ﮐﺮﻓﺲ، ﺗﻞ ﻣﺨﻠﻮﻁ
ﻣﻮﺳﯿﺮ ﻭ ﮐﺮﻓﺲ،ﺗﻞ ﭘﻠﯿﺰ،ﺗﻞ ﺑﻦ ،ﺗﻞ ﮐﻠﺨﻨﮓ،ﺗﻞ ﮔﺰﺭ ﻭ ...
-29 ﻧﺎﻥ . ﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﻮﺍﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ
ﺁﻣﺪ : ﻧﺎﻥ ﮔﻨﺪﻡ، ﻧﺎﻥ ﺟﻮ، ﻧﺎﻥ ﺑﻠﻮﻁ ( ﻧﺎﻥ ﺑﻠﻮﻁ ﻧﯿﺰ ﺩﻭ
ﻧﻮﻉ ﺑﻮﺩ :
-30 ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻧﺎﻥ : ﻧﺎﻥ ﮐﻠﮓ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺭﮔﻮ.ﻧﺎﻥ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺨﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ . ﻧﺎﻥ تیری یا ﭘﺘﯿﺮ ( ﻓﺘﯿﺮ ) ،ﻧﺎﻥ ﻭﺭ
ﭼﺎﻟﻪ ﯾﺎ ﺑﺮﺩﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ،ﻧﺎﻥ ﻟﻔﻪ ( ﺗﺎ ) ،ﻧﺎﻥ ﺗﻮﭼﺮﯼ،ﻧﺎﻥ ﮔﺮﺩﻩ و نان گِوِِِرِِ(برکو) .
-31 ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﻏﺬﺍﯾﯽ
-32 ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ
-33 ﺍﻭ ﮔﻮﺷﺖ ( ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ )
34 - ﺍﻭ ﺗﻮﺗﻮ ( ﺗﻮﺗﻢ )
-35 ﺩﻧﮕﺮﻭ ( ﺁﺵ گندم ) ﺍﯾﻦ ﺁﺵ ﮔﻨﺪﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺨﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
36-للکی (به جای برنج گندم پوست کنده را دم کرده و با تره کوهی یا پیاز و روغن حیوانی مصرف می‌کنند.


ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ : ( ﮐﺒﺎﺏ ﺩﻧﺪﻩ ﻭ ﮐﺒﺎﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ) ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺒﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﻭ
ﺧﻮﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻭ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺸﻮﺭ
ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ
ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺎﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻭ
ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ . ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﻧﺪﻩ ﻭ
ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ . ﺩﺭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﮔﻮﺷﺖ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﮐﺒﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﯾﺎ ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﻮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺴﺖ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻭ ﭼﺮﺑﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﻤﺰﻭﺝ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﻃﻌﻢ ﻭ ﻣﺰﻩ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ ﮐﺒﺎﺏ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ . ﺍﯾﻦ ﮐﺒﺎﺏ ﺩﺭ
ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .
ﮐﺒﺎﺏ ﭘﻪ ﺑﻪ ﺟﯿﺮ : ( ﮐﺒﺎﺏ ﺟﮕﺮ ﺑﺎ ﭘﯿﻪ ، ﮐﺒﺎﺏ ﺟﮕﺮ ﭘﯿﻪ
ﭘﯿﭻ ) . ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﮐﺒﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﮕﺮ ﻧﯿﻢ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﺎ
ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺩﻭﺩ ﺍﻧﺪﻭﺩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﻟﻘﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭﻭﻥ ﭘﯿﻪ ﺗﻮﺭﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﺑﺢ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ
ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻟﻘﻤﻪ ﺟﮕﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺵ ﻣﯽ
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﯿﭽﺎﻧﺪﻩ ﻭﺑﻪ ﺳﯿﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺁﺗﺶ ﻣﻼﯾﻢ
ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ . ﻏﺬﺍﯼ ﻟﺬﯾﺬﯼ
ﺍﺳﺖ .
ﺁﻭﺭﯾﺰ : ﺁﻭﺭﯾﺰ ﯾﺎ ﺁﺑﺮﯾﺰ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻻ
ﭼﺮﺏ ، ﮐﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﺯ ﯾﺎ ﺗﺮﻩ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﺭ
ﺭﻭﻏﻦ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺩﻭﯾﻪ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﺍﻧﺎﺭ ﻭ ﻧﻤﮏ ﺑﻪ
ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍﯼ ﺁﻭﺭﯾﺰ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ
ﻏﺬﺍ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻧﺎﻣﺶ ، ﺩﺭ ﻃﺒﺦ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯽ
ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺭﻭﻏﻦ ﭘﺨﺘﻪ ﻭ
ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﻏﺪﺍﯼ ﺁﻭﺭﯾﺰ ، ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﯽ ﮐﻢ
ﮐﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺏ ﮔﻮﺷﺖ ﺁﺭﺍﻡ
ﺁﺭﺍﻡ ﺳﺮﺥ ﻭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺨﺎﺭ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺭﻭﻏﻦ
ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﭘﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺩ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺑﻪ
ﯾﻘﯿﻦ ﻭﺟﻪ ﺗﺴﻤﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻝ ﻭ ﻗﻠﻮﻩ ﻭ ﺟﮕﺮ
ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦ
ﻏﺬﺍ ﮐﺒﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺏ ، ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﻏﻦ
ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﺩﺭ ﺯﺭﻧﺪ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﺩﺭ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﻬﺎ ﻧﯿﺰ ﻃﺒﺦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻨﺎﻡ ﮐﺒﺎﺏ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ
ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﭼﺮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺶ ،
ﻏﺪﺍﯼ ﻟﺬﯾﺬﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻮﻡ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﺒﺎﺏ
ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻏﺬﺍﯼ ﭘﺮﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ.

تعداد صفحات : 25

درباره ما
Profile Pic
فعالیت های رسانه شکوه بختیاری در فضای مجازی در جهت گسترش فرهنگ بختیاری و اتحاد قوم بزرگ لر
سایت شکوه بختیاری
فروشگاه اینترنتی شکوه بختیاری
کانال تلگرام شکوه بختیاری
شکوه بختیاری در اینستاگرام
شکوه بختیاری در فیس بوک
شکوه بختیاری در تویتر
شکوه بختیاری در یوتیوب
شکوه بختیاری در آپارات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 156
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 163
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 113
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 162
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 926
  • بازدید ماه : 4,543
  • بازدید سال : 77,771
  • بازدید کلی : 1,794,033
  • کدهای اختصاصی