با عضویت در خبرنامه ایمیلی شکوه بختیاری میتوانید مطالب سایت شکوه بختیاری را در ایمیل خود دریافت کنید فقط کافیست بر روی لینک و یا بنر زیر کلیک کنید و با ثبت ایمیل خود ثبت نام کنید:
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
3 | 6511 | omran |
![]() |
1 | 2247 | 654321 |
![]() |
0 | 1361 | 123456789 |
![]() |
0 | 3317 | chida |
![]() |
1 | 1568 | admin |
![]() |
1 | 1972 | admin |
![]() |
1 | 2053 | admin |
![]() |
1 | 3861 | admin |
![]() |
3 | 1817 | alireza |
![]() |
5 | 1558 | chida |
![]() |
0 | 1807 | mazi |
![]() |
1 | 1477 | mazi |
![]() |
2 | 1480 | mazi |
![]() |
0 | 1349 | chida |
![]() |
5 | 29862 | chida |
![]() |
1 | 1250 | chida |
![]() |
0 | 956 | admin |
![]() |
0 | 849 | admin |
![]() |
1 | 1254 | mazi |
![]() |
1 | 904 | chida |
در تقویمهای عامیانه مردم سرمای زمستان به دو" چله" بزرگ و کوچک تقسیم شده است «چله بزرگ» از اول زمستان و شب یلدا (شب اول چله) آغاز میشود و چهل روز ادامه دارد «چله کوچک» هم بلافاصله پس از آن تا آخر بهمن و به مدت بیست روز به طول میکشد.
در باور بختیاریها روزهای زمستان تقسیمبندیها و نامهای دیگری نیز دارد و از مقطعی «ده روزه» به عنوان سردترین روزهای سال یاد شده که نخستین روزهای چله کوچک را شامل میشوند و عبارت است از دو مقطع چهار روزه که «چارچار» خوانده میشوند و یک مقطع «دو روز» که به «لهر کور کورک» موسوم است (مقارن دهم تا بیستم بهمن) بر این باور در این ده روز به خصوص در «لهر کورکورک» که هیجدهم تا بیستم بهمن است زمستان به اوج خود میرسد و زمین سردترین روزهای سال را تجربه میکند.
بعد از این از این دو «چله» سرمای زمستان تمام شده و هوا رو به اعتدال میرود.
بر همین باور زمستان را شش روز دیگر هست که در شمار روزهای سرد سال آورده میشوند این شش روز که از اول تا ششم اسفند ادامه دارد و اغلب با بارندگی، باد و بوران همراه است را "ششه دالو " میخوانند. در مورد این شش روز روایتهای متفاوتی است از افسانه یا باوری کهن ُ که هر کدام با اندکی تفاوت دیگری را تضمین میکند .
باور بر این است که زنی (دالو ) در آخرین روز بهمن که سرمای زمستان پایان یافته و هوا رو به اعتدال میرود از خداوند مهلت میخواهد تا شتران او در این مهلت آبستن شوند –در باور این داستان شتر در فصل سرما جفتگیری میکند – خداوند شش روز به زن ) دالو) مهلت میدهد، و "دالو" هر چه در توان دارد از باد و برف و باران در این شش روز بر زمین میریزد. پس از پایان شش روز "دالو" که از آبستن شدن شترانش نومید شده است در حالیکه آتشزنهای در دست دارد بر میخیزد و با خواندن این شعر به آسمان میرود:
احمدیلم رهد مهمدیلم رهد دل به کی کنم خش
جمتی ( چمتی ) وا دست گرم دنیا ن زنم تش
"احمدیل و مهمدیل" من رفته اند دیگر دلم را به چه کسی خوش کنم ؟
آتشزنه ای در دست می گیرم و دنیا را به آتش میکشم
احمدیل و مهمدیل نامهای دیگر چله کوچک و چله بزرگ است که دراین داستان فرزندان" دالو" معرفی شدهاند در ادامه داستان آمده است که پیر زن در حالیکه در آسمان آتشزنه را در دست گرفته است تصمیم میگیرد که آتشزنه را به کوه بیاندازد یا به دریا زن داستان اگر از جفتگیری شترانش راضی باشد آتشزنه را به دریا و اگر ناراضی باشد آنرا به کوه میاندازد . و باور بر این است چنانچه آتشزنه را به کوه بیاندازد سال بعد از آن توام با خشکسالی و کمبارانی خواهد بود و اگر "دالو " آتشزنه را در دریا بیاندازد سال پر بارانی در پیش خواهد بود.
بنا بر باور این داستان سرنوشت ترسالی و خشکسالی هر ساله در دست این زن است و مردم در طول سال بعد اگر با خشکسالی و کمبارانی در مواجه باشند میگویند: " دالو" جمت وند به که (مادر بزرگ آتشزنه را به کوهستان انداخت) و چنانچه سالی توام با ترسالی و نعمت باشد میگویند:" دالو" جمت وند به دریا یعنی مادر بزرگ آتشزنه را در دریا انداخته است.
همچنین اعتقاد دیگری هست مبنی برآنکه اگر در آخرین روز "ششه دالو" برابر با ششم اسفند باران ببارد نشانهای است از اینکه" دالو "چمت (آتشزنه) را به دریا انداخته و سال آینده سالی توام با بارندگی است.
زن موجود در این داستان از بسیاری جهات شبیه به آناهیتا الهه آبها و مظهر زایش و رویش در آیین زردشت و باورهای کهن تر ایرانی است .
احمدیل و مهمدیل که در افسانه ششه دالو پسران مادر بزرگ خوانده میشوند دو نام مذهبیاند که گویا با تعغیر آیین مردم از دی و بهمن -که تقارن تقویمی با چله کوچک وبزرگ دارد- و ماهیت زردشتی خود تهی شده و به نامهای جدید اسلامی در آمدهاند باید در نظر داشته باشیم که دالو برخلاف تصور رایج نه به معنای پیرزن بلکه به معنای مادربزرگ است. کلمه" دالو" از دو بخش "دا" به معنای مادر و "لو" به معنای بزرگ ساخته شده است .
با این اوصاف دالوی داستان" ششه دالو" مادربزرگی است که در آسمان جایگاه داشته و قدرت آفرینش با دو باران و تگرگ را دارد همچنین این مادر صاحب دو پسر با نامهای مقدس احمدیل و مهمدیل است و در دستان خود آتشزنهای دارد (نماد زردشتی) که به وسیله آن سرنوشت کشت و زرع بارندگی را معین میکند .
در باورهای اساطیری نیز آناهیتا زنی است مقدس که سوار بر ارابهی چهار اسبی نشسته و در آسمان جایگاه دارد. چهار اسب ارابه او شامل باران برف باد و تگرگ میشود (ممکن است شتران دالو نیز رمزی از اسبهای آناهیتا باشد) ّآناهیتا فرشته نگاهبان بر آبها َبادَ برف و باران است این الهه همچنین مظهر رویش و زایش نیز معرفی شده است .
تقارن تقویمی "ششه دالو" با نخستین روزهای اسفند که همواره آسمان جوی منقلب و ناپایدار دارد و همچنین نشانههای مذهبی این داستان در اسامی و باورهای آن که با سایر آیینهای مربوط به آب و بارندگی در پیوند است ما را به تفکر بیشتر در زوایای افسانهها و تجربههای زندگی مردم وامیدارد.
افسانه های کهن در باورهای کهن ریشه دارند ، افسانه های خود را پاس بداریم.
1- چوب بازی (مخصوص عروسی)
این سرگرمی رزمی در مراسم عروسی همراه با نواختن ساز محلی، نوعی موسیقی خاص خود را دارد که از اهمییت والایی برخوردار است. در این بازی چنان رقابت بین بازیکنان به وجود می آید که از بزرگ و کوچک ، زن و مرد به تماشای آن می ایستند و تشویق می نمایند. در اصل این سرگرمی بازیکن دلیر و شجاع را برای دفاع از خود در هنگام رزم آماده میکند.
این بازی که نوعی تمرین رزمی قلمداد میگردد بدین شرح است که دو نفر با گرفتن چوبهایی یکی بزرگ به اندازه 5/1 متر و یکی دیگر از بازیکن ها گرفتن ترکه به اندازه 1 متر توأم با نواختن توشمالها به رقص مخصوص این بازی میپردازند. این کار که در حلقه بسته تماشاچیان صورت میگیرد هر دو نفر حرکات موزون خود را در دایره تماشاچیان انجام میدهند. نفری که ترکه را در دست دارد با گفتن " مرو چو باز " اخطار خود را برای حمله به نفر مقابل میدهد و نفر مقابل از چوب بلند و بزرگ خود برای دفاع کردن از خود آن را بکار میبرد. حمله کننده مچ به پایین پای بازیکن را هدف میگیرد که با حرکات فریبنده او را فریب داده و ضربه خود را وارد میکند ولی نفر مقابل می بایست از چوب بزرگ خود برای دفاع از خود کمک بگیرد و بتواند ضربه او را منحرف سازد و بعد از آن یا هردو جای خود را عوض میکنند یا به نفرات بعدی چوب ها را میدهند.
2- هل هله کوسه (هل هله کوسه چنبری)
در این بازی نمایشی ابتدا یک نفر در جلوی همه قرار میگیرد که چوپان و یا دامدار میباشند و بقیه افراد به تعداد 8 تا 15 نفر به حالت زنجیره ای پشت سرهم قرار میگیرند و کمربند یا شالهای همدیگر را محکم گرفته و در مقابل این مجموعه که گله یا چوپان و گوسفند دار قرار گرفته است یک نفر به نام گرگ (کوسه) قرار میگیرد. در این بازی که بسیار باید گرگ چالاک و چابک باشد با گفتن " هل هله کوسه چنبری " رجز خوانی میکند. چوپان و گوسفندان در مقابل رجز خوانی او میگویند:" نیلم ز بیگم ببری " سپس گرگ یا همان کوسه با یورش ناگهانی از افراد گله می رباید و به افراد دست میزند که می بایست آن فرد از دور بازی کنار برود. بازی تا آخرین فرد گله ادامه می یابد که بسیار دیدنی و تماشایی است.
2- الختور
این بازی که نوعی ورزش است و آمادگی بدنی را به ارمغان می آورد در بین اقوام لر بختیاری معمولا در شبها صورت میگیرد این بازی که بین دو دسته صورت میگیرد و هر دسته 6 تا 7 نفر هستند یک دسته دفاع کننده از قلعه جنگی هستند چند تکه سنگ را روی هم چیده و به اصطلاح قلعه ای تشکیل میدهند و به مرا قبت از آن قلعه میپردازند. دسته دیگر به فرماندهی سردار می بایست قلعه را تصرف کنند. همه شرکت کنندگان یک پای خود را با دست مخالف گرفت و (لی لی کنان) وارد نبرد میشوند که می بایست همدیگر را با از بین بردن تعادل بدنی (یعنی رها کردن دست از پا) از دور مسابقه خارج کند تا طرفداران سالار راه را هموار کنند و سالار بتواند به قلعه رسیده و با زدن یک پای قلعه را تخریب کند و پیروز گردد.
3- چوب و تل (چوب و گو)
این بازی پر تحرک، سرعت عمل، پرتاب و هدف گیری از راه دور را آموزش میدهد. در این بازی دو دسته 10 تا 12 نفره تشکیل میکنند. هر دسته دارای یک سردسته یا سردار است. این بازی شباهت زیادی به بازی بیس بال دارد. نحوه بازی به این صورت است که ابتدا یکی از دو گروه به قید قرعه صاحب چوب و گو (توپ) میشود و افراد گروه دیگر در زمین مسابقه موضح گیری میکنند. دو محل را در زمین بازی تعیین میکنند که معمولا در دو انتهای زمین قرار دارند و به انها تل میگویند. گروهی که صاحب چوب و گو شده است با چوب به گو ضربه میزند و افراد گروه مقابل سعی میکنند توپ را در هوا بگیرند. در این جا فردی که توپ را نواخته است باید با سرعت از محل حرکت خود (تل زنده) به سوی تل دیگر برود و برگردد بازیکنان دسته حریف میتوانند زننده توپ را در راه رفت و برگشت بین دو تل با توپ مورد هدف قرار دهند در این بازی نیز کلیه بازیکنان موظفند از دستورات سردار گروه خود اطاعت کنند.
4-کلاه وریان: جسمی – سرگرمی – تفریحی – شادیانه – نمایشی
در این بازی 5 تا 6 نفر شرکت میکنند و بنام کلاه وریان معروف میباشند. وسیله این بازی یک کلاه است که در وسط دایره ای قرار میدهند سپس یک نفر به قید قرعه در وسط دایره قرار میگیرد و می بایست از این کلاه که در مرکز دایره قرار دارد حراست و محافظت کند که دیگر افراد (دشمن) از همه طرف محیط دایره مرکز دایره را مورد حمله قرار میدهند را محافظت کند. شخصی که محافظت را بر عهده دارد مرتب مانند یک ثانیه گرد ساعت تمام سطح دایره را می چرخد که کلاه را نبرند و به گویش بختیاری (نه وریانند) در این موقع اگر دست و یا پای شخص که در وسط میباشد به افراد مهاجم برخورد کند آن فرد دیگر از بازی خارج میشود و باید جایگزین فرد داخل دایره قرار گیرد و از کلاه حفاظت کند. این بازی جسمی چابکی و ورزیدگی خاصی به بازیکنان میبخشد.
5- چوکلی
این بازی در قوم بختیاری بسیار معروف و پر طرفدار میباشد. و در بعضی از شهرستانها مسابقات چوکلی برگزار می شود. در این بازی از 2 یا 4 تا 6 نفر تشکیل می گردد تعداد بازیکنان باید زوج باشد چرا که هر فرد مقابل فرد دیگر قرار می گیرد. در این بازی از یک چوب به طول75 تا 100 سانتیمتر و چوب دیگری به طول 15 تا 20 سانتیمتر به نام چوکلی که دو سر آن را تراشیده و تیز کرده اند استفاده می شود. چوکلی را روی یک چاله به نام گال به عمق 10 تا 15 سانتیمتر حفر شده قرار میدهند و شخص با نوک چوب بزرگ چوکلی را پرتاب و به طرف بیرون به هوا می اندازد.
افراد تیم مقابل منتظر هستند که چوکلی بر هوا بی یاید و بعد بگیرند. در این صورت برنده میگیرند. در غیر این صورت شخصی که چوب بزرگ را در دست دارد به طرف چوکلی انداخته شده میرود و با زدن ضربه ای بر نوک تیز چوکلی آن را از زمین بلند میکند به محض فاصله گرفتن از زمین با نواختن ضربه ای محکم چوکلی را به فاصله ای دور می اندازد. بعد بازیکنی که به چوکلی ضربه زده است چوب بزرگ را روی چاله (گال) به صورت افقی قرار می دهد یکی از افراد تیم مقابل با پرتاب کردن چوکلی سعی می کند چوب بزرگ را که روی گال قرار دارد را مورد هدف قرار دهد. اگر چوکلی به هدف نخورد بازی از سر گرفته میشود و تا سه بار تکرار می گردد. در آخر کار از محل چوکلی زو کشیدن شروع می شود و تا محل گال ادامه می یابد. زو کشیدن از محلی که چوکلی قرار دارد با تکلم این کلمات شروع می کند. و به سرعت گال میرود.
الم،بلم تخم کلم،کر کل علی .....هلوم علی .... ای نتری بگو یا علی.
زود ..... ز.....و......و......و.....و......د.(بعد مسافت تا گال)
6- تپ ، تپ گروسک
در این نوع بازی تفریحی که معمولا در شبهای زمستان و پاییز انجام می شود با حکم قرعه که قاعدتا با فر انداختن همراه است یک نفر تععین و روی چشمانش را میبندد تا سایر بازیکنان که معمولا از پسران ودختران 10 تا 16 ساله هستند در بین درختان و شکاف صخره ها و جاهای تاریک مخفی میشوند. پس از آن شخص چشم بسته باید بقیه را پیدا کند و هر کدام را اول پیدا کرد آن یکی دیگر باید چشم هایش را ببندد. و بیشتر برای راهنمایی شخص چشم بسته کسانی که در اطراف مخفی شده اند از خود صدا ایجاد می کنند یا اشیایی به نزدیکی فرد می اندازند تا فرد چشم بسته کمی از جای آنها با خبر شود. و باید یادمان باشد زیاد نباید دور شویم چون فرد چشم بسته از بازی خسته میشود.
منبع: کتاب بردشیر (شیر سنگی)
آپلود شده در کانال شکوه بختیاری در آپارات
اگر میخواهید عکس ها و مطالب بیشتری در این باره ببینید به ادامه مطلب بروید